مطالعات معماری
18
اردیبهشت

مطالعات معماری

شرح محتوا

رساله معماری مرکز هنرهای نمایشی,رساله مرکز هنرهای نمایشی,مطالعات معماری مرکز هنرهای نمایشی,پروپوزال معماری مرکز هنرهای نمایشی,پایان نامه معماری مرکز هنرهای نمایشی,برنامه فیزیکی مرکز هنرهای نمایشی,ظوابط مرکز هنرهای نمایشی,ریزفضاهای طراحی مرکز هنرهای نمایشی,طرح نهایی مرکز هنرهای نمایشی,طراحی مرکز هنرهای نمایشی,دانلود رساله مرکز هنرهای نمایشی,رساله مرکز هنر,مطالعات مرکز هنر,مطالعات معماری,رساله معماری,معماری

۱-۲ تعریف هنر
از هنر تعریف های بسیار گوناگون داده شده و در فرهنگهای گوناگون حتی با جهان بینی های همانند از چیستی هنر و هدف و سر چشمه آن تعبیرها و تفسیرهای بسیار شده است. از میان آنها تنها به برخی از مهمترین دیدگاه ها می پردازیم .دو دید گاه در میان دیدگاه ها در فلسفه هنر غرب در این باره بیش از همه مطرح است.یکی سرچشمه را بیرون از هنرمند می داند و نقش هنرمند را همچون آینه ای می داند که بازتاب دهنده هنر از سرچشمه آن است. این نظریه عمدتا شکل بیرونی و عینی (ابژکتیو) به سرچشمه هنر می دهد و می توان آن را نظریه بازنمایی تقلید نامید.

 

در برابر آن نظریه فرانمایی است که سرچشمه هنر رادردرون هنرمند معرفی می کند و هنر مند را شخصی می داند که حالات و ویژگیهایی را در درون خود کشف کرده و آنها را به دیگران منتقل می کند.این نظریه بیشتر شکلی ذهنی (سوبژکتیو) دارد. امروزه برخی اندیشمندان معاصر غرب از جمله هایدگر دیدگاهی درباره سرچشمه اثر هنری دارند که شاید در برگیرنده هر دو دید گاه بالا باشد.او سرچشمه هنر را وجود و یا حقیقت می داند که مفهومی فراگیر نسبت به جهان درون و بیرون هنرمند است .

 


۱-۳ مفهوم هنر
هنر در لغت به معنای» فن، صنعت، علم، معرفت، امری توأم با ظرافت و ریزه کاری آن درجه از کمال که فراست و فضل را در برداشته و نمود آن صاحب هنر را برتر از دیگران بنمایاند، کیاست، زیرکی، خطر و اهمیت، لیاقت، کفایت و کمال« آمده است. هنر در مفاهیم دیگری نیز، از جمله » عشق «و » حقیقت « آمده چنان که حافظ در شعر ذیل هنر را به ترتیب در دو معنی به کار برده است.
در معنای اصطلاحی هنر، اختلافات زیادی به چشم می خورد که نشان می دهد هنر به خاطر عمق و گستردگی و ظرافت خود، در عین پیدایی ناپیداست ؛ چنان که تولستوی، نویسنده کتاب معروف » هنر چیست؟ « می نویسد: »براستی هنر که از دیرباز از زمان افلاطون و ارسطو این همه گفت و گو در پیرامون خود برانگیخته، چیست؟ آیاهنر از درون انسان بر می خیزد؟ آیا مائده ای است آسمانی که از ماورای ابرها به روح و جان حلول می کند؟ یا نه،؟ آمیزه ای است از تمامی اینها و یا به باور»فروید « تبلور امیال سرکوفته آدمی است « هنر وسیله ای است برای ثبت و ضبط احساس انسانی در قالب مشخص و نیز انتقال آن در خارج از عوالم ذهنی و تفهیم آن احساس به دیگران.
البته برای هنر، نمی توان مانند اشیا و عناصر طبیعی، فرمول یا ضابطه خاص تعیین نمود، و از نظر منطقی، جنس، فصل و حد آن را ترسیم نموده و تعریف علمی از آن ارائه داد؛ چرا که هنر، امری معنوی است و در دل آن نوعی اشراق و شهود نهفته است.
توضیح این که، در جهان هستی امور معنوی قابل تعریف منطقی نیستند البته برای درک امور ذوقی و روحی به ارائه تعریف روشن از آن ها نیاز نیست. درک و کشف ذوقی و وجدانی هنر و یا دریافت بی واسطه از آن مهم است، نه تعریف انتزاعی و منطقی. این موضوع تنها به هنر و زیبایی محدود نمی شود بلکه بسیاری از معانی بسیط و مجرد مانند وجود، حکمت، علم، عرفان، ادب، محبت، عدالت را نیز در بر می گیرد. از این امور نمی توان تعریف حقیقی ارائه نمود زیرا این تعاریف در محدوده و قالب علوم می گنجد و امور شهودی و ذوقی را شامل نمی شود. به همین علت است که ذات هنر در دنیای امروز، هنوز به عنوان پدیده ای اسرار آمیز در ابهام باقی مانده و تعریف جامع و گویایی از آن ارائه نشده است. گویی هنر چونان قله ای دست نیافتنی است که انسان هرچه برای سلوک به آن تلاش به عمل می آورد، کمتر به کشف و شهود آن دسترسی پیدا می کند.